مترجم : محمدی - شهرام محل نشر : زنجان تاریخ نشر : 1383/06/15 رده دیویی : 629.895 قطع : وزیری جلد : شومیز تعداد صفحه : 344 نوع اثر : ترجمه زبان کتاب : فارسی شماره کنگره : QA76/54/ه2س9 نوبت چاپ : 1 تیراژ : 1100 شابک : 964-94821-5-6 این کتاب برای دانشجویان مهندسی دانشگاهها و نیز مهندسان در رشتههای صنعتی تدوین یافته و اطلاعاتی را در زمینه پیادهسازی سیستمهای تولید خودکار و کنترل خودکار فرایندهای صنعتی به دست میدهد. گفتنی است که \سیستم بیدرنگ حالت عملکرد یک سیستم کامپیوتری است که در آن برنامههای لازم برای پردازش دادههای وارده از خارج سیستم همواره آماده اجرا بوده به طوری که نتایج آنها در فواصل زمانی از قبل تعیین شده قابل حصول باشند که بسته به نوع کاربرد زمان ورود دادهها میتواند به صورت تصادفی بوده یا قبلا تعیین شده باشد\. مباحث کتاب عبارتاند از: \محاسبه بیدرنگ و خودکارسازی فرایندهای صنعتی\, \مفاهیم اساسی\, \کنترل دیجیتالی فرآیند پیوسته\, \معماری سختافزار\, \ارتباط با فرایند\, \شبکههای ارتباطی\, \اصول سیستمهای عامل بیدرنگ\, \مقایسه چند سیستم عامل بیدرنگ\, \برنامهنویسی بیدرنگ سطح بالا\, \تحلیل زمانبندی\, \چرخه زندگی نرم افزار و سیستم\, \تضمین کیفیت نرمافزار\, \ابزار مهندسی نرمافزار به کمک کامپیوتر\, \روشهای رسمی تایید و تشریح مشخصات\, \کنترل کنندههای منطقی برنامهپذیر\ و \کاربردها و مطالعات علمی\. |
|
همراهانش تیرو کمانشان را برداشتند و چنگیزخان شاهین محبوبش را
روی ساعدش نشاند. شاهین از هر پیکانی دقیق تر و بهتر بود،
چرا که می توانست در آسمان بالا برود و آنچه را ببیند که انسان نمی دید.
اما با وجود تمام شور و هیجان گروه، شکاری نکردند.
چنگیزخان مایوس به اردو برگشت، اما برای آنکه ناکامی اش باعث تضعیف
روحیه ی همراهانش نشود، از گروه جدا شد و تصمیم گرفت تنها قدم بزند.
بیشتر از حد در جنگل مانده بودند و نزدیک بود خان از خستگی و تشنگی از پا در بیاید.
گرمای تابستان تمام جویبارها را خشکانده بود و آبی پیدا نمی کرد،
تا اینکه ? معجزه! ? رگه ی آبی دید که از روی سنگی جلویش جاری بود.
خان شاهین را از روی بازویش بر زمین گذاشت و جام نقره ی کوچکش را
که همیشه همراهش بود، برداشت. پرشدن جام مدت زیادی طول کشید،
اما وقتی می خواست آن را به لبش نزدیک کند،
شاهین بال زد و جام را از دست او بیرون انداخت.
چنگیز خان خشمگین شد، اما شاهین حیوان محبوبش بود، شاید او هم تشنه اش
بود. جام را برداشت، خاک را از آن زدود و دوباره پرش کرد. اما جام تا نیمه
پر نشده بود که شاهین دوباره آن را پرت کرد و آبش را بیرون ریخت.
چنگیزخان حیوانش را دوست داشت، اما می دانست نباید بگذارد کسی به هیچ شکلی
به او بی احترامی کند، چرا که اگر کسی از دور این صحنه را می دید، بعد به
سربازانش می گفت که فاتح کبیر نمی تواند یک پرنده ی ساده را مهار کند.
این بار شمشیر از غلاف بیرون کشید، جام را برداشت و شروع کرد به پر کردن
آن. یک چشمش را به آب دوخته بود و دیگری را به شاهین. همین که جام پر شد و
می خواست آن را بنوشد، شاهین دوباره بال زد و به طرف او حمله آورد.
چنگیزخان با یک ضربه ی دقیق سینه ی شاهین را شکافت.
جریان آب خشک شده بود. چنگیزخان که مصمم بود به هر شکلی آب را بنوشد، از
صخره بالا رفت تا سرچشمه را پیدا کند. اما در کمال تعجب متوجه شد که آن
بالا برکه ی آب کوچکی است و وسط آن، یکی از سمی ترین مارهای منطقه مرده
است. اگر از آب خورده بود، دیگر در میان زندگان نبود.
خان شاهین مرده اش را در آغوش گرفت و به اردوگاه برگشت.
دستور داد مجسمه ی زرینی از این پرنده بسازند و روی یکی از بال هایش حک کنند:
یک دوست، حتی وقتی کاری می کند که دوست ندارید، هنوز دوست شماست.
و بر بال دیگرش نوشتند:
هر عمل از روی خشم، محکوم به شکست است.