وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) به فرموده صریح قرآن، جاودان، اسوه و شایسته همه خداباوران است: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی می باشد، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.» (احزاب: 21) اسوه پذیری از رسول خدا(ص) صفت حمیده ای است که هر کسی بدان متصف نمی شود؛ چه اینکه به موجب جمله «لمن کان یرجوا الله و الیوم الآخر و ذکر الله کثیراً» که به لحاظ قواعد زبان عربی، بدل از ضمیر خطاب در «لکم» است، اقتدا و تأسی کامل به رسول خدا(ص) توفیقی است که تنها نصیب کسانی خواهد شد که دل در گرو عشق خداوند دارند و او را بسیار یاد می کنند. رسول مکرم اسلام(ص) که خود شایسته ترین اسوه حسنه مومنان هستند، به کرات یگانه دخترش را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش می خواند و با تعابیری گوناگون رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خود اعلام می دارد. چنین تأکیدات متواتری از جانب رسول الله(ص) به چه هدفی صادر گردیده است؟ چرا پیامبر رحمت(ص)، بر این حقیقت فراوان تأکید می ورزد که فاطمه، پاره ای از وجود من است؟ آیا این همه تأکید جز برای آن است که توجه همه مومنان طول تاریخ را به اسوه پذیری از ابعاد زندگانی فاطمه(س)، در مقام استمراربخش سیره رسول الله(ص) جلب کند؟ چرا چنین نباشد در حالی که وجود فاطمه(س) از وجود رسول خدا(ص) جدا نیست. وجود فاطمه(س)، قسمتی از وجود رسول خدا(ص) است و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا(ص). وجود فاطمه(س)، مکمل وجود رسول خداست و اسوه گری فاطمه(س)، تکمیل کننده اسوه گری شایسته ترین اسوه حسنه است. فاطمه(س)، استمرار اسوه حسنه است و این است رمز و راز آن که سیره فاطمه(س) برای همه امامان از نسل او، حجت و الگو می گردد: «نحن حجه الله علی الخلق و فاطمه حجه الله علینا؛ ما (امامان معصوم) حجت خداوند بر مردمان هستیم و فاطمه(س) حجت (خداوند) بر ما.» (عوالم العلوم11: 5) اسوه گری سیره فاطمه زهرا(س) چنان در اوج یگانگی است که وجود مبارک بقیه الله الاعظم(عج)، فاطمه(س) را اسوه نیکوی زندگانی خویش معرفی می فرماید: «و فی ابنه رسول الله لی اسوه حسنه؛ همانا در دختر رسول خدا(ص) برای من الگویی شایسته وجود دارد.» (بحارالانوار53: 178) در این روایت نکته ظریفی وجود دارد. حضرت ولی عصر(عج) نفرموده اند: «فی امی فاطمه...» بلکه می فرمایند: «فی ابنه رسول الله ...»؛ این تعبیر حاکی از آن است که اقتدای حضرت مهدی(عج) به حضرت زهرای مرضیه(س)، نه از آن جهت است که فاطمه(س)، مادر آن حضرت است بلکه بدین جهت است که آن دردانه هستی، دختر رسول خدا(ص) و استمرار وجود اوست؛ پاره تن رسول خداست و اسوه پذیری از وی، همان اسوه پذیری از رسول خداست. قرآن کریم درباره حضرت مریم(س) می فرماید: «و ذ قالت الملائ که یا مریم ن الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی ن ساء العالمین» (آل عمران: 42) رسول خدا(ص) در تفسیر این آیه چنین بیان فرموده اند: «مریم(س) سرور زنان زمانه خویش بود، اما دخترم فاطمه(س) سرور همه زنان جهان، از آغاز تا فرجام آن است.» (همان 43: 24) از امیرالمومنین علی(ع) نیز نظیر این تعبیر در شأن حضرت زهرا(س) به کار رفته است. «اصبغ بن نباته» می گوید: از امیرالمومنین(ع) شنیدم که می فرمود: «به خدا قسم سخنی را می گویم که هیچ کس غیر از من به آن سخن لب نمی گشاید مگر دروغگو: وراثت از پیامبر رحمت(ص) از آن من است و همسر من بهترین زنان امت است «زوجتی خیر نساء الامه» و من نیز بهترین اوصیاء هستم.» (همان 43: 143)