مفهوم جهاد
شهید مطهری در سخنان و آثار مختلف خود مفهوم جهاد در اسلام را به خوبی تبیین نموده است. او اعتقاد دارد «جهاد، یعنی مبارزه نو با کهنه به هر حال مقدس است؛ یعنی کهنه از آن جهت که کهنه است و از میان بردن وی جامعه را به سوی تکامل پیش می برد، استحقاق نابودی دارد نه از آن جهت که متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس است.» ( 24: 421) «از نظر اسلام جهاد خودش یکی از ارکان است و مبارزه اساساً در اسلام قداست دارد.» (13: 553) او همچنین جهاد را که از نظر لغت به معنای کوشش است، با همت مضاعف گره زده و می آورد: «جهاد یعنی استفراغ وسع و به عبارت دیگر به کار بردن منتهای همت و نیرو. کلمه جهاد غالباً برای به کار بردن منتهای کوشش در برابر دشمن به کار برده می شود.» ( 20: 131) در جایی دیگر این گونه می گوید: «جهاد یعنی درگیری، حتی در تعبیر معنوی آن که جهاد با نفس است، انسان با موانع و مشکلات روبه رو می شود. همین طور که انسان نباید اسیر و زبون محیط خود باشد، اسیر و زبون موانع نیز نباید باشد.» ( 23: 614) با توجه به آنچه گذشت در اندیشه شهید مطهری جهاد به معنای یک مبارزه مقدس با نهایت همت در برابر دشمن برای استکمال جامعه است. در واقع ایشان زندگی حقیقی را در گرو جهاد تعریف می کند و می گوید: «هجرت و جهاد دو چیزی هستند که اگر نباشند، برای انسان جز زبونی و اسارت چیزی باقی نمی ماند. یعنی انسان آن وقت به معنی حقیقی انسان است که زبون آنچه به او احاطه پیدا کرده و به او چسبیده است یا خودش خود را به آن چسبانده، نباشد.» ( 23: 606)
به عقیده شهید مطهری با توجه به آیات قرآن ماهیت جهاد در اسلام، «دفاع و در واقع مبارزه با یک نوع تجاوز است.» ( 20: 241 و 244) با این وجود دفاع از نظر وی یک انفعال نیست، بلکه او دفاع را محدود معنا نکرده و بیان می دارد همان گونه که تجاوز ممکن است اشکال مختلفی داشته باشد ( 20: 244) به همین نسبت دفاع نیز معنایی گسترده دارد و معتقد است دفاع از حیات، مال و ثروت، سرزمین، استقلال، ناموس و همه اینها دفاع هایی است مشروع. (20: 242) پس در یک جمله «موضوع جهاد، دفاع است، مقصود دفاع به معنی محدود نیست که اگر کسی به تو با شمشیر و توپ و تفنگ حمله کرد دفاع کن؛ نه، به تو، یا به یکی از ارزش های مادی و یا به یکی از ارزش های معنوی زندگی تو و خلاصه اگر به چیزی که برای بشریت عزیز و محترم است و از شرایط سعادت بشریت به شمار می رود تجاوز شود دفاع کن.» ( 20: 259) و «دفاع به معنی اعم یعنی مبارزه با یک ظلم موجود.» ( 20: 227) اصولاً استاد، فلسفه جهاد در اسلام را همین امر می داند؛ «قرآن اساساً جهاد را که تشریع کرده است، نه به عنوان تهاجم و تغلب و تسلط است بلکه به عنوان مبارزه با تهاجم است.» ( 20: 231) و البته وی در ادامه، جهاد برای بسط ارزش های انسانی را نیز نام می برد؛ جهادی که در فقه از آن به جهاد ابتدایی تعبیر می شود و به نظر استاد تنها در زمان حضور امام معصوم(ع) جایز است. البته ایشان هم متفق با سایر علما در جهاد به معنای دفاع در مقابل متجاوز، جهاد را مطلقاً واجب دانسته و اذن امام را شرط نمی داند. (16: 625) چرا که چنین جهادی «از ضروریات زندگی بشر است» ( 20: 222) برای اثبات این امر وی به قرآن استدلال می کند. قرآن می گوید: اگر در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع می شود این طرف دفاع نکند سنگ روی سنگ بند نمی شود، تمام مراکز عبادات هم از میان می رود: «وَ لَوْلا دَفْعُ اللـهِ النـاسَ بَـعْضَـهُمْ بِـبَعْـضٍ لَهُـدمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعُ وَ صَلَواتُ وَ مَساجِدُ یُذْکرُ فیهَا اسْمُ اللهِ» اگر خدا به وسیله بعضی جلوی تهاجم بعضی دیگر را نگیرد تمام این صومعه ها و مراکز عبادات خراب می شوند. ( 20: 262)
با این توضیحات به عقیده استاد شهید آنان که شبهه می کنند جنگ مطلقاً بد است. سخنی سست و بی اساس می گویند. ( 20: 221) او در تفاوت اسلام و مسیحیت جهاد را افتخار اسلام دانسته و می گوید: «می گویند مسیحیت این افتخار را دارد که هیچ اسمی از جنگ در آن نیست، اما ما می گوییم اسلام این افتخار را دارد که قانون جهاد دارد.» ( 20: 223)
یکی از مواردی که وی به آن تأکید فراونی دارد بعد اجتماعی جهاد است چرا که «اسلام دینی است که وظیفه و تعهد خودش می داند که یک جامعه تشکیل بدهد. اسلام آمده حکومت تشکیل بدهد، رسالتش اصلاح جهان است؛ چنین دینی نمی تواند بی تفاوت باشد، نمی تواند قانون جهاد نداشته باشد، اسلام دایره اش وسیع است. مسیحیت از حدود اندرز تجاوز نمی کند، اما اسلام تمام شئون زندگی بشر را زیر نظر دارد، قانون اجتماعی دارد، قانون اقتصادی دارد، قانون سیاسی دارد، چطور می تواند قانون جهاد نداشته باشد؟ (20: 223) مسئله جهاد، داخل در آن مسئله رابطه جامعه اسلامی با افراد و جامعه های دیگر است. جهاد به فرد مربوط نیست، حکم جهاد را در جامعه اسلامی شیعه باید فقط امام معصوم یا نایب امام صادر کند و ما می گوییم جهاد بدون اجازه امام یا نایب امام انجام نمی شود. جهاد مربوط به جامعه اسلامی است. لازمه حقیقت بودن دین، مسئولیت داشتن در دین است چه از نظر خود و چه از نظر جامعه. ( 42: 545)
شهید مطهری ویچژگی مهم جهاد اسلامی را الهی بودن آن می داند چرا که «جهاد اسلامی، ص رف شمشیر زدن و با دشمن اسلام جنگیدن نیست. [جنگیدن] در راه خدا و به قصد رضای خدا جهاد است و الا ممکن است کسی در صفوف مسلمین هم باشد، از سربازهای دیگر هم بیشتر حرارت به خرج بدهد، بیشتر هم گرد و خاک کند اما اگر توی دلش را بشکافید، مثلاً شهرت، نام، افتخار، اسمم زیاد برده شود، عکسم چاپ شود، اسمم در تاریخ ثبت شود یا به هدفهای دیگر است»، ( 23: 584) لذا چنین شخصی را نمی توان مجاهد نامید.
آداب جهاد
بی تردید جهادی که با رنگ الهی صورت می گیرد خصو صیات و آداب متفاوتی با جنگهای دیگر دارد که شهید مطهری به این مواد نیز پرداخته است که اجمالی از نظرات وی خواهد آمد:
ثبات قدم: «یا ایهَا الَذینَ امَنوا اذا لَقیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتوا»(انفال/45) وقتی که با دشمن روبه رو شدید ثابت قدم باشید. دستور ثبات و استحکام و پایداری است. ( 26: 372)
یاد خدا: «وَ اذْکرُوا اللهَ کثیراً» خدا را زیاد یاد کنید. این کار دو فایده دارد. یکی اینکه انسان در آن حال که به یاد خداست قوت قلب پیدا می کند. در واقع این دستور، مویدی است برای دستور اول که دستور ثبات است. دیگر اینکه آن حال، انسان را از هرگونه هوا و هوس دور می کند. شما برای خدا می جنگید، در یاد خدا باشید. ( 26: 274)
انضباط شرعی و عملی: «اطیعُوااللهَ وَ رَسولَهُ» از پیش خود کار نکنید. ببینید امر خدا چیست، همان را انجام بدهید. امر پیغمبر را اطاعت کنید که او ولی امر شماست؛ هم انضباط شرعی و هم انضباط عملی. انضباط شرعی یعنی دستورهای خدا را مو به مو عمل کنید. انضباط به اصطلاح نظامی یعنی دستور فرمانده خود را که خدا معین کرده است صد درصد به موقع به اجرا بگذارید.
عدم اختلاف: «وَ لاتَـنـازَعـوا» کوشش کنید خودتان با همدیگر اختلاف نداشته باشید که خیلی خطرناک است. تنازع نکنید که اگر تنازع بکنید «تَفْشَلوا» سست می شوید.
صبر: «وَ اصْـبِروا» خویشتندار باشید، امید به آینده داشته باشید، بدانید صبر ظفر می زاید. «ان الـلــهَ مَـعَ الصابِرینَ» ( 26: 270)
اخلاص: «وَ لاتَکـونـوا کالـذیـنَ خَرَجـوا مِنْ دِیارِهِمْ بَـطَراً» (انفال/47) مانند آن اشخاص نباشید که وقتی از خانه هایشان بیرون آمدند با بطر بیرون آمدند یعنی با غرور و تکبر و بی اعتنایی و منیت «وَ رِئـاءَ الـنـاسِ» و از روی تظاهر و خودنمایی بیرون آمدند. قهراً چنین اشخاصی فقط خودشان را می بینند، خدا را نمی بینند و «یَصُدونَ عَنْ سَبیلِ اللهِ» و مانع مردم می شوند از راه خدا. شما مثل اینها نباشید ( 26: 276)
عدالت: قرآن کریم مکرر در تعلیمات خودش این دستور را یادآوری کرده است که در جهاد و مبارزه با دشمن از عدالت خارج نشوید، در سوره مائده می فرماید: ای اهل ایمان برای خدا قیام کنید، همیشه به عدالت گواهی بدهید، هرگز دشمنی یک قوم شما را وادار نکند بر اینکه عدالت نکنید (یعنی با دشمن خودتان هم به عدالت رفتار کنید)، به عدالت عمل کنید که عدالت به تقوا و پرهیزکاری نزدیکتر است. در آیه 190 سوره بقره می فرماید: در راه خدا بجنگید با کسانی که با شما می جنگند ولی در جنگ هم اعتداء (یعنی از حد گذشتن) نکنید، از حد لازم نگذرید؛ خداوند معتدین و متجاوزین را دوست نمی دارد. ( 27: 144) یعنی شما با سربازی که آماده جنگ است بجنگید و در میدان جنگ هم نان و حلوا پخش نمی کنند، در آنجا باید زد و خورد، بجنگید، اما افراد دیگری که مرد جنگی نیستند، حالتشان حالت سربازی نیست، مثل پیرمردها، بچه ها، متعرض اینها نشوید و یا کارهای دیگری را که تجاوز می گویند مرتکب نشوید، مثلاً درخت ها را قطع نکنید، قنات ها را پر نکنید. ( 20: 232)
عدم تحمیل عقیده: شهید مطهری با ذتر آیاتی از قرآن اعلام می تند ایمان آوردن به زور و اجبار فایده ندارد و سپس نتیجه می گیرد: «هدف اسلام از جهاد، آن نیست که برخی مغرضین گفته اند که هدف اسلام اجبار است که هرکس کافر است باید شمشیر بالای سرش گرفت که یا اسلام اختیار کن یا کشته می شوی.» ( 20: 238) اسلام جهاد را برای تحمیل عقیده نمی خواهد، برای مانع از میان برداشتن می خواهد. وقتی طرف می گوید با تو جنگ ندارم، بنابراین دیگر مانعی برای تبلیغ عقیده ایجاد نمی کند، وقتی که مانعی برای تبلیغ عقیده ایجاد نمی کند او هم باید سرسختی نکند. (20: 263)
ارزش مجاهد و جهاد
روحیه جهادی داشتن از جمله اموری است که شهید مطهری بدان اشاره داشته است و ذیل آیه «یا ایهَا النبی حَرضِ الْمُوْمِنینَ عَلَی الْقِتالِ» بیان می دارد:
«مسلمانان و یا لااقل سربازان اسلامی همیشه باید آمادگی کامل برای جهاد داشته باشند. روح مسلمان همیشه باید آماده جنگ باشد. پیغمبر اکرم(ص) فرمود: آن کس که جهاد نکرده باشد و یا لااقل آرزوی جهاد را در دل خود پرورش نداده باشد (حدیث نفس به جهاد نکرده باشد) چنین کسی می میرد با نوعی از نفاق؛ این نفاقی که در این حدیث آمده است غیر از آن نفاقی است که انسان خودش هم می فهمد منافق است. این یک دورویی است که انسان خودش هم نمی داند.» ( 26: 324) «در همان حال صلح و سلم هم اینها روحاً مجاهد باشند. بعد می فرماید: اگر مومن با آن فقاهت ایمانی خودش و آن امر معنوی، تربیت جهادی هم پیدا کند، یک فرد از اینها مساوی است با ده فرد از آنها.» (26: 269)
جهاد با نفس نیز در تلام استاد مطهری ارزش بالایی دارد چرا که اعتقاد دارد: «پاک نگه داشتن اندیشه و نیت در مراحل نفی و انکار که همه سرگرمی ها درگیری با دشمن بیرونی است، آسان تر است. همین که نهضت به ثمر رسد و نوبت سازندگی و اثبات- که ضمناً پای تقسیم غنائم هم در میان است- برسد، حفظ اخلاص بسی مشکل تر است.» ( 24: 94)
«وَ تُـجـاهِـدونَ فــی سَـبـیـلِ الـلـهِ بِأَمْـوالِکمْ وَ أَنْفُـسِکم» جهاد به مال و جهاد به نفس. جهاد به نفس اعم است از جهادی که با دشمن خارجی و بیرونی باشد، همان که اصطلاحاً به آن می گوییم «جنگ» که یک مصداق بزرگ و اعلای [جهاد با نفس] است زیرا جهاد حقیقی مستلزم جهاد با نفس هم هست و دیگر خود جهاد با نفس اماره که شامل همه اعمال دیگر انسان می شود. هر عملی را که انسان بخواهد برای خدا انجام دهد، خودش نوعی جهاد با نفس است. ( 27: 260)
استاد شهید با استناد به سخنی از امیرالمومنین(ع) اعتقاد دارد، چه جهاد با نفس و چه جهاد اصغر از عهده هر کسی بر نمی آید «ان الْجِهـادَ بابُ مِـنْ ابْوابِ الْجَنهِ فَتَحَـهُ اللهُ لِخاصه اوْلِیائِهِ» همانا جهاد دری از درهای بهشت است؛ دری است که خداوند این در بهشتی را به روی همه کس نگشوده است. هر فردی شایستگی مجاهد بودن ندارد. خداوند این در را به روی دوستان خاص خویش گشوده است. مجاهدین بالاترند از اینکه بگوییم مساوی با اولیاءالله هستند. مجاهدین مساوی با «خاصه اولیاء الله» می باشند.
در قسمت دوم می فرماید: «وَ هُوَ لِباسُ التقْوی» . جهاد جامه تقواست. تقوا یعنی پاکی راستین؛ پاکی از آلودگی ها. ریشه آلودگی های روحی و اخلاقی چیست؟ خودخواهی ها و خودپسندی ها و خودگرایی ها و به همین دلیل مجاهد واقعی باتقواترین باتقواهاست؛ زیرا یکی پاک و متقی است از آن جهت که پاک از حسادت و تکبر است، مجاهد پاکترین پاکهاست، زیرا پا روی هستی خود گذاشته است؛ مجاهد پاکباخته است. لهذا دری که به روی پاکباخته ها باز می شود با دری که به روی سایر پاکها گشوده می شود متفاوت است. (24: 453)
منبع: مجموعه آثار شهید مطهری